چندین داستان کوتاه زیبا ، گردآوری شده از کشف الاسرار پیرهرات در مجموعه ای به نام داستان های عرفانی (محبوبه جامعی)
1)جـهـاد اکـبـر
مصطفی (ص) جهاد با نفس را جهاد اکبر و سخت تر، از آن جهت خواند که جنگ با کافـر گاه بُود و گاه نَبوَد ولی جنگ با نفـس
پیوسته بُود و از سلـاح کافـر می توان بر حذر بود که ظاهر و پیداست ولی سلاح نفس ، وسوسه ها و شهوتهای نهانیست که از
آن ایمن شدن دشوار است. نیز در جنگ با کافر اگر مومن کشته شود شهید باشد و مشمول رضـوان حق ولی در جنگ با نفـس
اگر آدمی مغلـوب گردد؛ در آتش دوزخ گرفـتار هوی و هوس خود خواهد شد که آن صفتنیک بختان و این حالت تیره بختان است.
2)عـشـق دروغـیـن
گویند مردی به زنی عارف پیشه رسید و جمال او دل مرد را ربود و گفت:ای زن من در هوای تو، خویشتن از دست بدادم.
زن گفت:چرا در خواهرم ننگری که از من نیکوتر و زیباتر است؟ گفت: خواهرت کجاست تا ببینم؟ زن گفت: برو ای بیکاره ی
هوس باز که عاشقی نه کار توست که اگر دعوی دوستی ما درست بودی تو را پروای دیگری نبودی.
3)مـحـاسـبـه مـومـنـان
گـفـته اند: محاسبه ی خدا با مـومنان در روز قیامت مانند محاسبه ی یوسف است با برادران ! یوسف به برادران گفت: آیا دانستید
با یوسف چه کردید؟ خداوند فرمود: ای بندگان من دانستید در دنیا چه کردید؟ یوسف چون برادران را به گناه خویش خستو دید از
کرم خود جز این روا نداشت که گفت: امروز برشما گناهی نیست! در صورتی که یوسف را این گذشت و این کرم رسد
اکرَم الاَکرمین و ارحمُ الرّاحمین
را سزاوارتر که در مورد خجلت و شرم زدگی بندگان فرماید: امروز بر شما ترسی نیست و اندوهگین نباشید.