بی تردید تأثیرات سینما بر افزایش آسیب های اجتماعی هراسناک تر از آن چیزی است که در قسمت اول این گزارش بدان اشاره شد، تأثیری که روزگاری در ایران اسلامی دیده شده است و قابل انکار نیست، یک سردفتر در مجله کانون سردفتر داران در یادداشتی تحت عنوان سینما یا کانون فساد و فحشا (ماده ۲۱۳ مکرر قانون کیفر و اعلام جرم) در سال ۱۳۴۴ فضای آن دوران را چنین شرح می دهد (مطالعه این یادداشت از این حیث حائز اهمیت است که نشان می دهد در صورت عدم جلوگیری از تأثیرات منفی سینمای بی تعهد به مصالح ملی و فرهنگ ملی باید انتظار ظهور و گسترش چه آسیب های اجتماعی ای را در جامعه داشت، پدیده ای که پیشتر در ایران اسلامی تجربه شده است):
«اولین قدم برای اصلاحات اجتماعی این اسـت کـه آنـچه اجتماع و نظام اجتماعی و افراد جامعه لازم دارند فراهم شود و آن عدالت اجتماعی(بمعنی واقعی) است. نه آنچه اکثریت افراد جـامعه بداعیه شهوات حیوانی میل دارند. زمامداران واقعی اجتماعی مغازهدار نیستند که آنچه مردم میل دارنـد در اختیار و دسترس آنها قرار دهـند. بلکه بـایستی پزشگ حاذقی باشند که امراض اجتماعی را تشخیص داده و آنچه برای سلامت مزاج جامعه ضرورت دارد تجویز نمایند.
… پس از چند سال شب گذشته با اصرار یـکی از دوسـتان گـذرم بسینما افتاد، متأسفانه آنچه دربارۀ این سینما صدق می کرد کانون فضاحت و قباحت و قبرستان شرف و فضلیت و بـرباد دهـنده اخلاق و انسانیت بود(که قلم از شرح آن شرم دارد) نه وسیله تفریحات سالم. باید اعتراف کنم ما هـم مـانند سـایرین بصورت انسان وارد سینما و بسیرت بدتر ازحیوان خارج شدیم. معلوم نیست سرنوشت جامعه با این نـوع سـینماها و نمایش اینگونه فیلمها و… جز عار و سقوط در دره ننگ، شرم و سرافکندگی چه خواهد بود. از جوانانی که با ایـنگونه فـیلم ها آشـنایی پیدا کردهاند چه جامعه و چه ملت شایسته می توان ساخت و چه انتظار و توقعی می توان داشت. فرار پسرها، گم شـدن دخترها، ربوده شـدن اطفال از محوطه دبستانها و قتل فجیح خردسالانی نظیر رضاودودی و دوشیزه رؤیاها و قتل بـانوانی نـظیر نـسرین ها که ننگ پاک نشدنی بر صفحات تاریخ و حیات اجتماعی ما ثبت کرده است. ازدیاد مراجعین بدادسراها نسبت بموضوع مـاده ۲۰۷ قـانون کـیفر، لزوم ازدیاد پرورشگاهها و شیرخوارگاهها برای جمعآوری و نگهداری نوزادانی که در سر چهارراه ها و پناهگاه های عمارتها هر شـب پیـدا می شوند و غالبا طعمه سگها قرار می گیرند و ازدیاد شناسنامههایی که نام پدر و مادر در آنها قید نمی شود و… محصول این گونه سینماها و… است.
…. آیا می دانید نـمایش ایـنگونه فیلمهای ننگین خارجی و … در زمین بـایر طـبیعت و ذهـن جوانان چه نـقش می کند. آری می دانید ولی متأسفانه طالب همانها هـستید– بطوریکه شـنیده شده فیلمهایی هم که در داخل کشور تهیه شده و می شود در فضاحت دست کمی از فیلم های خارجی ندارد در صورتی که اگـر داسـتانهای عرفانی و اخلاقی از آثار بزرگان کشور مـا مـانند فیل و فیل بـچهگان مـثنوی بـصورت فیلم درآید حتی در خـارج کشور که از فیلمهای مبتذل معمولی خسته شدهاند مواجه با استقبال عمومی خواهد شد.
… موضوع فیلمی که دیده شده درست در جهت مخالف و عکس فیلمی بود که تـقریبا ۲۴سـال قـبل در شهر لکنهو پایتخت اوده هندوستان دیده بودم. بخاطر دارم هـر شـخص شریر و بیتقوا و بیشرف و فاقد عفت و دور از انسانیت که به آن سینما وارد و بدیدن آن فیلم موفق(آری موفق) می شد تحت تأثیر آن فیلم قرار گرفته و تـبدیل بـه یک انـسان مهربان، خیرخواه، نوعدوست، با شرف و عفیف النفس می گردید. البته چنین سینمایی که بایستی گفت کارخانه آدمسازی و مـجسمکننده دستورات وحی و کتب آسمانیست بسیار خوب و از هر خوبی خوبتر است نه بسیاری از فیلمها که در کشور ما متاسفانه رایج شده.
… اگر زمینه و موضوع فیلم برای سوق بفضائل انـسانی بـاشد مـانند فیلمی که در هندوستان دیده شد بسیار خوب است و اگر برای تحریک حالات وحشیانه و هیجانهای حـیوانی و شـهوات و آموزنده طرق اعمال غرائز و سوق بفساد و جنایت و بزهکاری باشد مانند فیلمی که دیشب در تـهران پایـتخت کـشور اسلامی دیده شد بسیار بد است. اینک رایج شدن هر نوعی از دو نوع در کشور مبین حقیقت و آشـکارکنندۀ زمـینه فکری و رموز اخلاقی متصدیان مأمور و مقامات مسئول امور اجتماعی است که اگر خود از پشتیبانان رواج ایـنگونه فـیلمها هـستند از جنایتکاران اجتماعی خواهند بود و اگر از آنها نیستند و جلوگیری نمی کنند از خیانتکاران بشمار می آیند و اگر قدرت جلوگیری ندارند لیـاقت بـرای تصدی امور اجتماعی را فاقد و از غاصبین مقام محسوب می شوند.
… ما نمایش بسیاری از فیلمها را مصداق مـادۀ ۲۱۳ مـکرر معرفی و ایـن سـوداگران سودپرست را دشـمن ملیت و آفت نسل جـوان می دانیم و مأمورین بررسی را وجدانا مسئول میشناسیم.»
امروزه نیز بیش از هر زمانی، نشانه های تأثیرات مخرب سینمای اجتماعی بر افزایش آسیب های اجتماعی در کشور قابل مشاهده می باشد و اگرچه مطالعات آکادمیک قابل قبولی در این باره صورت نگرفته اما نمی توان این موضوع را انکار کرد. بر این اساس است که رهبر انقلاب اسلامی با وجود تأکیدات فراوانی که در ربع قرن گذشته پیرامون اثرگذاری رسانه ها به ویژه سینما بر فرهنگ مردم داشته و مطالبات متعددی را در این باره از مدیران، مسئولان و هنرمندان مطرح کرده اند، امروز باید نقش سینما را نه از بعد ایجابی و فرهنگ سازی بلکه از بعد ایجاد مفاسد اجتماعی یادآوری نمایند:
«وقتی که ما در جشنواره فجرمان فیلمهایی نشان داده میشود که اصلاً سوق میدهد مردم را به سمت این مفاسد اجتماعی، در واقع فرهنگسازی ضد این جهت را داریم انجام میدهیم؛ باید مراقبت بشود، باید به اینها توجه بشود.۹۵/۲/۱۱»
بی ترید رهبری ایران اسلامی را می توان آگاه ترین فرد به موضوعات جاری کشور در دهه های گذشته دانست که به سبب کثرت گزارش واصله به ایشان و مشاوره ها و بازرسی ها و نظارت ها و پژوهش هایی که نتایج آنها به اطلاع ایشان می رسد، همواره از اشراف بی نظیری بر حوزه های مختلف نظامی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کشور برخوردار بوده و هستند؛ اکنون سوال اصلی اینجاست که در برابر این پدیده چه باید کرد؟
بدیهی است اگر همین روند ادامه پیدا کند آن دسته از هنرمندان که علاقمند قبح شکنی هستند به این میزان اکتفاء نکرده و روش های بروزتری جهت پرده دری خواهند یافت و شاید برسد زمانی که آسیب های اجتماعی وحشتناک دوران طاغوت مجددا در ایران اسلامی تکرار شود و اگر مدیران فرهنگی بخواهند تابع هوای نفس هنرمندان و مردم باشند، دیگر چه چیزی مانع تکرار تاریخ خواهد شد؟ به این منظور راهکارهایی جهت ارتقای سلامت محصولات سینمایی و نظام مند کردن تولیدات سینمایی کشور با هدف کاهش آسیب های اجتماعی ناشی از فیلم های سینمایی ارائه می شود.
۱. خارج کردن فرهنگ از زیر سلطه سلیقه دولت ها
روشن است که در ادوار مختلف، فرهنگ کشور آسیب فراوانی از تغییر دولت ها و اعمال سلیقه های جریانات سیاسی دیده است. مثال واضح آن جشنواره فیلم فجر و سایر جشنواره های ملی هنری که هیچ چارچوب مدونی نداشته و فاقد هویت مستقل هستند. در دهه های ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ بیشترین آسیب به فرهنگ کشور از نظر مدیریت فرهنگی وارد شد. در این دوره تعریف خطوط قرمز بر مبنای آراء و نظرات افرادی صورت گرفت که امروز انحراف و التقاط فکری آنها اثبات شده است. افراد و جریاناتی که از یکسو دست هنرمندان را با تعیین خطوط قرمزی افراطی و غیرمدبرانه بستند و از سوی دیگر به حمایت و تشویق هنرمندان روشنفکرمأب، غرب گرا و بی تعهد به منافع ملی پرداختند. خطوط قرمزی که دهه ها حاکم بوده و هنرمندان را از نزدیک شدن به نقد سیاسی و اجتماعی باز داشته است به گونه ای که بسیاری از فیلمسازان به علت مشاهده چنین تناقضات مدیریتی و عدم تجربه نقد صحیح، امروز توان نقد مؤثر و جریان ساز را ندارند.
مدیریت بنیاد سینمایی فارابی |
وزیران فرهنگ و ارشاد جمهوری اسلامی |
||
سیدمحمد بهشتی (۱۳۷۳-۱۳۶۲) |
سید محمد خاتمی |
۱۳۷۰-۱۳۶۱ |
|
علی اردشیر لاریجانی |
۱۳۷۲-۱۳۷۰ |
||
مصطفی میرسلیم |
۱۳۷۶-۱۳۷۲ |
||
محمدحسین حقیقی (۱۳۷۴-۱۳۷۳) محمد رجبی (۱۳۷۶-۱۳۷۴) |
|||
محمدحسن پزشک (۱۳۷۸-۱۳۷۶) عبدالحمید محبی (۱۳۸۰-۱۳۷۸) |
عطاء الله مهاجرانی |
۱۳۷۹-۱۳۷۶ |
|
محمدمهدی عسگرپور (۱۳۸۱-۱۳۸۰) علیرضا رضاداد (۱۳۸۶-۱۳۸۱) |
احمد مسجد جامعی |
۱۳۸۴-۱۳۷۹ |
بر این اساس ضروری است تا مدیریت فرهنگ کشور که سینما تنها یک بخش آن است از سلطه سلیقه های سیاسی خارج شده و زیر نظر یکی از نهادهای حاکمیتی مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار بگیرد. در اینصورت جایی برای اعمال سلیقه ها باقی نمانده و خطوط قرمز و بالاتر از آن برنامه ریزی های فرهنگی با رعایت مصالح فرهنگی جامعه صورت می گیرد. متأسفانه مدیران فرهنگی خودشان هم باور دارند که سلیقه بر فرهنگ کشور حاکم است و نه چارچوب ها و ضوابط متقن فرهنگی برگرفته از فرهنگ زندگی تمدن ایرانی. این در حالی است که اگر ضوابط فرهنگی کشور مشخص و مدون باشد، دیگر مدیریت فرهنگی آن به امور سلیقه ای مشابه علاقمندی به رنگ و غذا و … تنزل پیدا نخواهد کرد؛ و این تنها زمانی اتفاق می افتد که هر ۴ سال یکبار سلیقه! حاکم بر مدیریت فرهنگی کشور تغییر نکند.
۲. تبیین ابعاد اثرگذاری سینما برای هنرمندان و اهالی سینما و فعالان فرهنگی، هنری و رسانه ای
به علت اینکه برخی مدیران و هنرمندان از اساس خود را به تجاهل زده و اثرات فیلم های سینمایی بر گسترش آسیب های اجتماعی را باور نداشته و به شدت آن را انکار می کنند و در این میان برخی اهالی رسانه ها نیز حمایت قاطعی از ایشان دارند، گویا لازم است تا قدری ابتداییات مدیریت رسانه به همراه مثال هایی عینی و ملموس و شواهدی تاریخی از اثرگذاری های مثبت و منفی سینما و همچنین نتایج تحقیقات آکادمیک در کشورهای مختلف و در ایران تدوین شده و در اختیار ایشان قرار داده شود تا شاید مثمر ثمر باشد.
۳. آموزش چگونگی ورود به سینمای اجتماعی
متأسفانه سینماگران و هنرمندان اغلب بدون پژوهش و مطالعه کافی دست به ساخت آثاری اجتماعی می زنند و نمونه های متعددی را می توان مثال زد که واقعیت جامعه متفاوت از تصاویر متحرک روی پرده سینما بوده است و بدتر آنکه سینماگر حاضر به پذیرش واقعیت نیست. برخی سینماگران با اکتفاء به آماری محدود، تحقیقاتی مختصر و یا مشاهده محیط پیرامونی خود موضوعاتی را به تصویر می کشند که از واقعیت بسیار دور است. برای مثال کارگردانی در دفاع از فیلمش عنوان می کند که: «چیزی که در مطبوعات می خوانم و آماری که نشان می دهد ۸۰ درصد آمار طلاق را در ایران داریم یعنی از هر صد نفری که ازدواج می کنند بسیاری طلاق می گیرند.»، در حالیکه این آماردهی تنها ضعف پژوهش و تحقیقات کارگردان فوق را نشان می دهد.
عدم توجه فیلمسازان به پژوهش موضوع جدیدی نیست و بارها بر روی آن تأکید شده اما تاکنون که اثر چندانی نداشته است، به گونه ای که برخی از اصحاب سینما در این باره می گوید:«هماکنون در سینمای ایران به شکل گذری و بدون بررسیهای کارشناسی به آسیبهای اجتماعی پرداخته میشود. در واقع فیلمهای تولیدی سینما چندان با واقعیتهای جامعه همخوانی ندارد. این امر نه تنها دردی را دوا نمیکند، بلکه نشاندهنده ضعف در تحقیق و پژوهش در زمینه آسیبهای اجتماعی موجود در جامعه است»
۴. ارائه سوژه به هنرمندان
همان طور که اشاره شد واقعیتی که اغلب فیلمسازان مدعی به تصویر کشیدن آن هستند در واقعیت یا وجود ندارد یا سیاهی و تلخی آن به شدت و غلظتی نیست که ایشان روایت می کنند. از طرف دیگر هزاران سوژه جذاب و بکر در واقعیات جاری جامعه، تاریخ ایران زمین و آثار فرهنگی و ادبی آن وجود دارد که می توان هنرمندان را تشویق کرد به مطالعه زندگی قهرمانان ملی و میراث ادبی کهن و معاصر اقدام کرده و یا از موزه ها، مراکز علمی، دانشگاه ها، مراکز نظامی و مراکز صنعتی کشور بازدید نمایند تا شاید در این یکی از آنها سوژه ای جذاب تر از خیانت و فحشاء یا فقر و تلخی و سیاهی بیابند.
۵. هزینه بر کردن ساخت فیلم های هزینه ساز
هم در دوره طاغوت و هم در دوره جمهوری اسلامی بخش زیادی از بودجه فرهنگی کشور به عنوان قسمتی از بیت المال مسلمین صرف ساخت آثاری متضاد با باورها و تخریب کننده فرهنگ بومی جامعه بوده است. اگرچه از مدیران دوره طاغوت انتظار نمی رود، اما معلوم نیست مدیران فرهنگی جمهوری اسلامی چطور توانسته اند در دهه های گذشته با این پدیده کنار بیایند که فیلمی از هزینه و امکانات نظام اسلامی استفاده کند و علناً به فرهنگ و باورهای مردم فحاشی نماید! اگر پذیرش این فیلم ها به علت سعه صدر ایشان و باورشان به آزادی بیان از نوع لیبرالیستیِ آن، قابل قبول باشد، تخریب فرهنگ مردم و دامن به آسیب های اجتماعی بدون ارائه راه حل چه توجیهی دارد؟ صدها فیلم اجتماعی تولید شده چه تأثیری در کاهش آسیب های اجتماعی داشته اند؟ موفق ترین این فیلم ها تنها چندماه مؤثر بوده اند. حال چرا باید به این روند ادامه داد و باز هم بیشترین بودجه سینمایی کشور را صرف تولید آثاری کرد که در بهترین حالت بی فایده و بی اثر هستند در حالیکه چنین نبوده و بسیاری از آنها از مسببان اصلی آسیب های اجتماعی امروز هستند.
بر این اساس مدیران فرهنگی کشور موظفند در دفاع از حقوق فرهنگی مردم از حمایت از این آثار دست کشیده و فرایند ساخت آنها را برای سازندگانی که چشم به جشنواره های خارجی دارند، هزینه بر سازند تا افرادی که تمایل وافر به دیدن سیاهی ها و ندیدن زیبایی ها و روشنی های جامعه دارند از جیب خویش برای دستیابی به جوایز خارجی هزینه کنند.
۶. برنامه ریزی و تدوین اصول و ضوابط سینمای اجتماعی
با وجود دیدگاه های باز مدیران فرهنگی دولت یازدهم، در پایان سال ۱۳۹۲، سازمان سینمای اقدام به اعلام اهداف و اولویت های اعطای مجوز ساخت آثار سینمایی در سال ۱۳۹۳ نمود در حالیکه با گذشت قریب ۲۸ ماه، بعید است بتوان در آثار تولیدی حمایت شده توسط سازمان سینمایی در این مدت، آثاری منطبق با این اهداف و اولویت ها پیدا کرد.
اهداف، اولویتها و ضوابط اعطای مجوز ساخت فیلم در سال ۹۳ اعلام شده از سوی معاونت ارزشیابی ونظارت ‘سازمان سینمایی’ در ۲۶ اسفند ۱۳۹۲
اهداف:
- تحکیم و ترویج ارزش های انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
- تحکیم نهاد خانواده و محوریت بخشی به آن
- ایجاد و تقویت فضای امید، کار و تلاش و نشاط اجتماعی
- ایجاد وتقویت روحیه احترام به اخلاق و قانون در روابط اجتماعی
- معرفی و ترویج سبک زندگی ایرانی و اسلامی
اولویت ها:(در مرحله تصویب و حمایت های بعدی)
- آثار قصه گو، قهرمان محور و بدون پایان باز
- آثار با محوریت کودک و نوجوان
- آثار طنز و دارای فضای مفرح
- آثار اجتماعی با نگاه واقع بینانه توام با نگاه نقادی مشفقانه، منصفانه و مصلحانه
- آثار اقتباسی از ادبیات نمایشی ومتون ایرانی
تبصره: شورای پروانه ساخت تعادل بین تولید و نمایش و تنوع حداکثری ژانرها و مضامین را به صورت منظم پایش نموده و تصمیمات متناسب را اتخاذ خواهد کرد.
اما برنامه ریزی و تدوین اصول و ضوابط صرفاً به انتشار یک اعلامیه خلاصه نشده و اقدامات گسترده تری را در بر می گیرد. نیم قرن قبل اداره نمایش وزارت اطلاعات عصر پهلوی بسیار جزیی تر از اعلامیه سازمان سینمایی در سال ۱۳۹۲ به موضوعاتی که در ارزیابی فیلم های مورد توجه قرار می گرفت اشاره کرده است:
« … کـمیسیون های بازدید فیلم علاوه بر نمایندگان سازمانهای اداری با شرکت دوازده نفر از کارشناسان علم الاجـتماع و روانـشناسی و تعلیم و تربیت تشکیل گردد. غیر از آییننامه نمایش دستور العمل رسـمی ایـن اسـت که شورای اصول و ضابطه هایی را علاوه بر آییـننامه بـعنوان راهنمایی و ارشاد به کمیسیونهای بازدید بدهد و باین منظور هیئتی مرکب از خانم دکتر مـصاحب آقـای دکتر عدل طباطبایی آقای دکـتر راسخ و آقـای امیرانی تـعیین شـدند کـه این اصول را تدوین کنند و مقرر گـردید کـه مفاد آن بوسیله رادیو و مطبوعات در معرض افکار عمومی و صاحبنظران گذاشته شود تا نظریات خـود را بـاداره نمایش وزارت اطلاعات بدهند.
اینک اصول و ضابطههای کلی بازدید فیلمهای خارجی و داخلی به استحضار خوانندگان گـرامی می رسد:
وزارت اطـلاعات از عموم صاحبنظران و علاقمندان تقاضا دارد نظریات خـود را دربـاره ایـن اصـول بـاداره نمایش وزارت اطلاعات ارسـال فـرمایند که پس از بررسی در کمیسیون مربوط و شورای عالی فیلم و نمایش بعنوان یک دستور العمل کلی بکارشناسان و اعضاء کـمیسیونهای بـازدید فـیلم ابلاغ شود البته این اصول بغیر از مـقررات مـربوط بـه آییننامه نـمایش اسـت.
اصول پیـشبینی شده به این شرح است:
سینما در عین اینکه پدیدهای هنری و وسیله تفریح و انبساط خاطر است یکی از عوامل بسیار مهم و مؤثر در تعلیم و تربیت جامعه بطور کلی میباشد. بنابراین مانند سایر عوامل مشابه بـاید هدف عالی اش ارشاد جامعه از راه توسعه و تنویر و تجدد افکار عمومی و افزایش دانش و بینش و فرهنگ همگانی باشد و مسلما داشتن این هدف عالی از جنبه تفریحی و دلنشینی فیلم نمیکاهد بلکه برعکس فیلمی که دارای هـدف و مـتضمن معنی و مفهومی باشد از فیلمهای بیهدف جالبتر و سرگرمکنندهتر است. پس نمیتوان سینما را فقط یک وسیله تجارتی صرف دانست بلکه باید تمام جنبههایی را که در فوق بآنها اشاره شد رعایت کرد. سینما ممکن است صفات و سـجایای پسـندیده و مطلوب از قبیل تقویت حس ملیت، راستی، درستی، جوانمردی نیکوکاری، گذشت، نوعدوستی، تعاون و همکاری، ایفای وظایف ملی و اجتماعی تحکیم روابط خانوادگی، صمیمیت کامل پدران و مادران با فرزندان، اعتماد فرزندان به پدران و مادران و در میان گذاردن راز خود با آنان، اعتماد بـنفس، پافشاری در طـلب مقصود و نیل بهدف را در نهاد افراد راسـخ و جـایگزین سازد و آنان را بمضار عیوب و ضعفهای اخلاقی مانند سوءظن، بدبینی، کینهجویی، تعصب، کهنهپرستی، اعتیادات مضر واقف کند. یا برعکس مردم را به راه شر و فساد یا شهوترانی، کینهجویی، یأس، بیایمانی، نادرستی، لاابالیگری و می خوارگی سوق دهد. سینما همچنین ممکن است بـر دانـش و بینش عمومی بیفزاید و فـکر را بـازتر و تعصب را کمتر و افق دید را وسیعتر سازد. بدیهی است اذعان باین حقایق مستلزم این نیست که از سینما انتظار برود که صرفا موضوعهای اخلاقی و علمی را بپروراند و نشان دهد بلکه این بیان غیر مستقیم و غیر صـریح سـینما است که تأثیرش در انسان فوق العاده مهم است یعنی فیلم در ضمن سرگذشتی بنسبت سرگرمکننده و جالب یا شگفتانگیز با نشان دادن مناظر زیبا یا اثر هنری مطالب و نکات اخلاقی را چه بخواهد چه نخواهد مـتضمن اسـت و بسته بـجنبه مثبت یا منفی این نکات است که اثر مطلوب یا نامطلوب باقی میگذارد. بنابراین کوشش و همّ کمیسیونهای بازدید فیلم و مـساعی واردکنندگان فیلم باید مصروف بر این باشد که فیلمهایی که وارد میشود حـتی المـقدور مـقاصدی را که در اینجا به آنها اشاره شد متضمن باشد ولی بطور قطع از جنبههای منفی مذکور عاری باشد و همچنین نوع فیلمهایی کـه ذیـلا به آنها اشاره میشود نیز مردود است:
فیلم هایی که بیننده را تشویق باسائه ادب بمقام پدر و مادر و اهـانت بـه آنـان نماید و اساس خانواده را متزلزل کند مگر آنکه استنتاج اخلاقی بسیار قوی از آن حاصل شود و تشویق نکند.
فیلم هایی که مشتمل بـر قتل پدر و مادر بوسیله فرزند باشد.
فیلم هایی که در آنها خیانت و فساد و جرم موجب موفقیت و پیروزی افـراد باشد و مستقیم و یا غـیر مـستقیم مشوق جرم گردد.
فیلم هایی که روش جرم و فساد و اغوا و فریب را دقیقا و آشکارا نشان دهد.
فیلم هایی که اعمال آمیخته به سنگدلی و خشونت شدید غیر انسانی را تشویق نماید.
جالب است که مدیران فرهنگی دوران طاغوت چطور به صراحت فیلم هدفدار را بر فیلم های روشنفکری بی هدف و فیلم های طنز مبتذل ترجیح می دهند و چقدر زمان بیشتری را صرف تنظیم یک اعلامیه و درج موارد مثبت و منفی در آن کرده اند. اگرچه مدیران فرهنگی طاغوت به علت خیانت به حقوق فرهنگی مردم و تخریب باورها و فرهنگ جامعه که در عمل صورت دادند عاقبت به خیر نشدند اما امید است مدیران فرهنگی امروز با به کاربستن قدری تلاش و مجاهدت بیشتر، عاقبت به خیر شوند. به این منظور لازم است تا اهداف و اولویت ها به صورت جزیی تری تدوین شده و قواعدی که متضمن پیاده سازی آنها باشد نیز به دقت مشخص شوند. مضاف بر اینکه برای روند حرکت کلی سینمای کشور یک برنامه ریزی و طراحی جامع صورت بگیرد.
سینما پرس/