پخش یک ((ضد خانواده )) برای خانواده های ایرانی/ چرا مردم {شمعدونی} را نمی بینند؟

شمعدونی که در امتداد بی ابتکاری کارگردان به نقطه فعلی رسیده است، گویا عاقبتی شبیه بسیاری از فیلمهای شبکه نمایش خانگی خواهد داشت که با استقبال مخاطب نیز مواجه نشد.

ترویج سبک زندگی اباحه گرایانه و مصرفی و آمریکایی در این سریال که با تقلیدی از یک سریال آمریکایی ساخته شده است، باعث شده تا مخاطب اولیه هم نداشته باشد.پخش سریال تازه ای از تلویزیون و به جای در حاشیه با انتقادهای فراوانی همراه شده است.

یکی از مخاطبان تحت مطلبی با عنوان «خیال پزشکان راحت باشد» و با انتقاد از سریال شمعدونی نوشته است: « ازدیدن این سریال سراسر بی ادبی توهین وواقعا خانمان برانداز که اساس فرهنگی خانواده راهدف گرفته تااحترام ومحبت به ورطه نابودی بکشاندخیلی متاثر وناراحت شدم وبرایم باورکردنی نبود که چنین سریال مبتذل وبی محتوا ازشبکه ملی ماپخش میشود.»

روزنامه جوان روز گذشته در مطلبی کوتاه به این سریال پرداخت و نوشت:« خیال پزشکان این شب‌ها راحت است؛ بساط «در حاشیه» از تلویزیون برچیده شده و حالا آنها با خیالی آسوده شب‌ها سرشان را روی بالش می‌گذارند.سریال «شمعدونی» جایگزین «در حاشیه» مهران مدیری شده است تا هر شب کلیشه‌هایی مثل جنگ بین خواهر شوهر و عروس، مرد ذلیلی، کمبود شوهر، گستاخی بچه‌ها و بی‌احترامی‌شان به بزرگ‌ترها و بدآموزی‌های دیگری مثل سخن‌چینی و وراجی از طریق یک سریال جدید و جایگزین وارد خانه‌های آنها و سایر مردم شود و فرهنگ خانه و خانواده را به هم بریزد.

این روزنامه در بخش دیگری از انتقاد خود به این سریال می نویسد: واقعاً دیگر جای نگرانی باقی نمانده است؛ فقط برنامه‌های طنز، صنفی را مورد انتقاد قرار ندهد وگرنه هر چیز دیگری را می‌شود تحمل کرد؛ ترویج بی‌احترامی فرزند به پدر و مادر و بزرگ‌ترها را، ترویج سخن‌چینی و دو به هم‌زنی را، ترویج اختلاف دیرینه میان خواهرشوهر و عروس را، وراجی و طعنه‌زدن به دخترهای مجرد سن بالا را و بی‌مسئولیتی و علاف گشتن جوان‌ها را.»

یکی دیگر از سایت ها در مطلبی تحت عنوان «قهرمان و سوپر احمق» نوشته است: حتی اگر این را قبول کنیم که کارهای مدیری آن ابتکار سابق را ندارد باز هم دلیل قانع کننده ای برای آنتن دادن به طنزهای ضد قهرمان سروش صحت وجود ندارد. به شخصیت های سریال های ۹۰قسمتی صحت که نگاهی می اندازیم همگی یک «سوپراحمق» هستند. نقش اول هایی که به جای «قهرمان بودن»، «ضدقهرمان» هستند. دکتر افشار در ساختمان پزشکان، پژمان در پژمان و حالا هوشنگ در شمعدونی.

این سریال که به سریال مناسبتی و تقلیدی هفت سنگ شباهت بسیار دارد، بیشتر ضد خانواده است تا خانوادگی. ضمن اینکه بیشتر موضوعاتش هم تکراری و کسالت بار هستند البته درحاشیه هم خیلی اثر برجسته ای نبود اما همین که به برخی نابرابری ها در حوزه پزشکی اشاره می کرد، ارزش مدار تر بود.

بی احترامی های متعدد به پدر خانواده از سوی فرزندان و اقوام همسر و دفاع نامانوس همسر از رندی و توهین های اقوامش به پدر خانواده باعث شده است که این فیلم ضد خانواده جلوه کند.

خیلی ها مطمئن بودند که اگر آنتن از امثال مدیری گرفته شود، قسمت صحت و دوستانش خواهد شد. گویا روند بروکراتیک سابق بر امضای قرارداد و قبول نام صاحب طرح و پروژه کافی است و قرار نیست که بر محتوا نظارتی صورت بگیرد. استفاده از واژه ها و الفاظی که اگر به کنه سریال توجه شود، فاجعه بار است.

برخی از مخاطبین در نظراتی که درباره این سریال می دهند، معتقدند که این سریال باید از ماهواره پخش می شد. شوخی های زننده و نامتجانس با فرهنگ ایرانی در این سریال فراوان است.

گویا صدا و سیما فراموش کرده است که یک دانشگاه است و باید به فرهنگ، هویت، خانواده و… توجه داشته باشد. این تلقی به وجود آمده است که گویا فقط و فقط کمیت و پرکردن برنامه مهم شده است. واقعی است این که بگوییم این مشکل به دلیل نبود یک راهبرد و برنامه کلان به وجود آمده است. راهبردی که باید بر اساس آن برنامه ها و سریال ها تهیه و پخش شود. هنوز تعریف برنامه طنز و کمدی در رسانه ملی مشخص نیست و روابط ضعیف افراد با یکدیگر و جملات سخیف و تمسخر و خود تخریبی کار طنز معرفی می شود.