متن روایت:

مفضل بن عمر کوفی رحمه الله علیه در محضر شریف حضرت امام جعفر صادق علیه السلام از موعود دین و مهدی آل رسول علیهم السلام سئوال می کند تا به این مطلب مهم می رسد: مفضل: آقا ! سپس مهدی(علیه السلام) به کجا می رود؟
امام علیه السلام فرمدند: می رود به مدینهء جدم رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم. در مدینه مقامی بس عجیب خواهد داشت که باعث مسرت مومنین و نقمت کافرین می باشد.
مفضل: آقا ! آن مقام عجیب چیست؟

فرمودند: می آید کنار قبر پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و صدا می زند: ای مردم ! آیا این قبر جد من است؟ مردم می گویند: آی مهدی آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)، آری این قبر جد تو است. می پرسد: چه کسانی با وی در اینجا مدفون هستند؟ میگویند: دو نفر از اصحاب و انیس او.

با اینکه او از هر کس بهتر آن دو نفر را می شناسد، در حالیکه مردم همه گوش می دهند، سه بار از مردم سئوال می کند: آنها چه کسانی هستند؟ چطور شد که در میان تمام مردم فقط این دو نفر با جدّ من، پیغمبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در اینجا دفن شده اند؟ شاید کسانی دیگر هم در اینجا مدفون باشند. مردم می گویند: ای مهدی آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) کسی غیر از این دو تفر در اینجا مدفون نیست. از این جهت در اینجا دفن شدند که خلیفه پیغمبر و پدر زن او هستند.

مهدی(علیه السلام) می پرسد: آیا کسی در میان شما هست که اینان را بشناسد؟ مردم می گویند: ما آنها را با اوصافشان می شناسیم. اینها انیس جدّ شما هستند. می پرسد: آیا در میان شما کسی هست که که غیر این بگوید یا در باره اینها شک کند؟ مردم می گویند: نه.

مهدی(علیه السلام) به نقبای خود می گوید: قبرهای این دو را بشکافید و آنها را جستجو کنید. نقباء هم با دستهای خود درون قبر آنها را جستجو کرده و آن دو را در حالیکه بدنشان اصلاً نپوسیده و تغییر نکرده و مانند روز نخست که دفن شده اند، تر و تازه بیرون می آورند. دستور میدهد کفنهای آنها را بیرون آورند و بر درخت پوسیده و خشکی بر دار کشند. فوراً درخت سرسبز و پر شاخ و برگ و خرم می گردد. (نگارنده معتقد است که این یک فتنه و آزمایش عظیم الهی است تا مردم در بوته امتحان قرار گیرند و پیروان واقعی حق و باطل مشخص شوند و همچنین کسانی که اندکی شبهه در قلبهایشان نسبت به اهل بیت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، یا اندکی تمایل به خلفای غاصب خلافت دارند، غربال شوند.)

با مشاهده این وضع عجیب، دوستداران و پیروان آنها می گویند: به خدا قسم این شرافت حقیقی است که این دو نفر دارند و ما هم به دوستی اینها فائز شدیم. هر کس جزئی محبت از آنها در دل داشته باشد، می آید و این منظره را می نگرد و با دیدن آن فریفته می گردد.
در این هنگام جارچی مهدی(علیه السلام) صدا می زند: هر کس دو صحابه پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و انیس او را دوست دارد، در یک سمت بایستد. مردم دو دسته می شوند؛ یک دسته دوست آنها و یک دسته دشمن آنان.

مهدی(علیه السلام) به دوستان آن دو نفر می گوید: از آنان بیزاری بجوئید. آنها می گویند: ای مهدی آل پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) ما پیش از آنکه بدانیم اینها در نزد خدا و تو چنین مقامی دارند، از آنها بیزاری نجستیم، اکنون که فضل . مقام آنها برای ما ظاهر شده، چگونه با دیدن بدن تر و تازه و سبز شدن درخت پوسیده از آنان بیزاری بجوئیم؟ بلکه به خدا قسم ما از تو و کسانیکه به تو عقیده دارند و آنها که به این دو نفر ایمان ندارند و از قبر بیرونشان آوردند و بردار کشیدند، بیزاری می جوئیم. در این وقت مهدی(علیه السلام) به امر خداوند دستور می دهد باد سیاهی بر آنها بوزد و آنان را مانند ریشه های پوسیده درخت نخل از میان می برد.

سپس دستور می دهد آنها را از بالای درا پائین بیاورند، به امر خداوند زنده می گرداند و دستور می دهد تمام مردم جمع شوند. آنگاه اعمال آنها را در هر دوره ائی برای آنان شرح می دهد، تا آنکه کشته شدن هابیل فرزند آدم و برافروختن آتش برای ابراهیم و انداختن یوسف در چاه و زندانی شدن یونس در شکم ماهی و قتل یحیی و دارکشیدن عیسی و شکنجه دادن جرجیس و دانیال پیغمبر . زدن سلملان فارسی و آتش زدن درب خانه امیر المؤمنین و فاطمه زهراء و حسن و حسین علیهم السلام و تازیانه زدن به بازوی صدیقه کبری، فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و درب خانه را به پهلوی ایشان کوبیدن و سقط شدن محسن(علیه السلام) بچهء او و سم دادن به امام حسن(علیه السلام) و کشتن امام حسین(علیه السلام) و اطفال و عموزادگان و یاوران آن حضرت و اسیر کردن فرزندان پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و ریختن خون آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) و هر خونی که به ناحق زیخته شده و هر زنی که مورد تجاوز قرار گرفته و هر خیانت و اعمال زشت و گناه و ظلم و ستم که از زمان حضرت آدم(علیه السلام) تا موقع قیام قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از بنی آدم سر زده باشد، همه را به گردن اولی و دومی(خلفای غاصب خلافت و رهبران کودتای وحشتناک و گمراه کننده سقیفه بنی ساعده) انداخته و بر آنها ثابت نموده و ملزم می گرداند و آنها هم اعتراف می کنند.


آنگاه دستور می دهد هر کس حاضر است و از آنها ظلمی دیده قصاص کند. حاضران هم قصاص می کنند و سپس آنها را دوباره بر همان درخت بدار می کشند و امر میکند آتشی از زمین بیرون آمده، آنها را با درخت می سوزاند. آنگاه به باد امر می کند تا خاکسترشان را به آب دریا بریزد.
مفضل عرض کرد: آقا این عذاب آخر آنها است؟

فرمودند: نه، نه. ای مفضل به خدا قسم فردای قیامت هر مؤمن و کافری به صحرای محشر می آید و آقای بزرگ، رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) و صدیق اکبر امیرالمؤمنین، و فاطمه و حسن و حسین و ائمه اطهار نیز حاضر می شوند و همه آنها از آن دو نفر قصاص می کنند. تا جائیکه آن دو نفر را در هر شبانه روز هزار بار می کشند و باز به امر خداوند به صورت اول برمی گردند تا باز عذاب شوند.

 بحارالانوار ، ج 52 ص 386

بررسی روایت:

1- مجلسی این حدیث را از کتاب فضل بن شاذان به سندش از بشیر نبّال نقل کرده است . ولی توثیقی در کتب رجال برای بشیر نبال نرسیده ،‌و لذا روایت از این جهت ضعیف السند بوده و قابل احتجاج نیست .


2- بر فرض صحت سند روایت ، مهم ترین کار امام مهدی (عج) اقامه ی حق و عدل است . و این عمل مصداق بارز آن به حساب می آید .


3- در روایت تصریح نشده که مقصود از آن دو نفر کیست ،‌لذا ممکن است که مقصود برخی از خلفای بنی امیه یا بنی عباس باشد .


4- در صورت صحت حدیث ، از آنجا که امام مهدی (عج) معصوم بوده و عمل او عین عدل  حق است ،‌باید اهل سنت نسبت به این دو خلیفه تجدید نظر کرده و با دید دیگری به آنان نظر کنند .


5- مکانی که این دو در آن دفن شده اند حجره ی پیامبر به حساب می آید ، و هرگز حقی نداشتند که در آن دفن شوند ، و از آنجا که کار حضرت اقامه ی عدل است ، لذا جسد آن دو را از آن مکان بیرون می آورد .

در مورد اینکه فرمودید:امام زمان کارهایی واجبتر ندارد که انجام دهد سر بریدن مرده چه فایده ای برای اسلام و مسلمین دارد؟

اولا: سر بریدن این دو نفر مثل یک فرد عادی نیست چون این دو نفر با کاری که کردند اسلام را از مسیر اصلی

خود به بیراحه کشانده و مسلمانان را از مفسران عالمان وخلفای اصلی دین جدا کرده اند که این جنایتی

نابخشودنیست.

ثانیا:این انتقام گیری علاوه بر اینکه باعث آرامش دل اهلبیت (علیهم السلام) می شود و بغض بی بی فاطمه زهرا

(سلام الله علیها) را می ترکاند و قلبش را تسکین می دهد ثمراتدیگری نیز دارید

از جمله اینکه برای همه آشکار می شود که این دو غاصب خلافتند و دیگر کسی نمی تواند از آنها حمایت کند

و حقانیت شیعه آشکار می شود.

ثالثا: امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هنگام قیامشان کنار کعبه می فرمایند:ای اهل عالم من شمشیر

انتقام هستم.ولی منظور حضرت انتقامی است که برای هدفی مقدس باشد نه صرفا برای آرامش خودشان.